ساکن خیابان نوزدهم

همانی که باید باشم :)

ساکن خیابان نوزدهم

ساکن خیابان نوزدهم

قراره که این‌جا از سانسور دور باشم، به فکر جذب مخاطب‌های بیشتر و بزرگ‌تر شدن این فضا هم نباشم. کمی هم به بی‌پردگی نزدیکش کردم! روزمرگی‌های عموماً ناراحت‌کننده و بعضاً خوشحال‌کننده‌ای این‌جا می‌نویسم.

۲ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

سرطان

چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۸:۱۳ ب.ظ

داییم رو به مامانم:

-فلانی رو میشناسی ؟

+آره

-بنده خدا فوت کرد

+ای بابا جوون بود که ، چقدر دلم سوخت . چرا حالا ؟

-سرطان داشت ... البته موز پرید تو گلوش خفه شد مُرد .

(انفجارِ جمع)

قالبم

شنبه, ۱ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۱۴ ب.ظ

طلسمش بالاخره شکست ، تقریبا چیزی که دلم میخواست رو ازش در اوردم . نظرتون چیه ؟