ساکن خیابان نوزدهم

همانی که باید باشم :)

ساکن خیابان نوزدهم

ساکن خیابان نوزدهم

قراره که این‌جا از سانسور دور باشم، به فکر جذب مخاطب‌های بیشتر و بزرگ‌تر شدن این فضا هم نباشم. کمی هم به بی‌پردگی نزدیکش کردم! روزمرگی‌های عموماً ناراحت‌کننده و بعضاً خوشحال‌کننده‌ای این‌جا می‌نویسم.

بطریِ آب هم ما رو گیر آورده

دوشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۴۹ ب.ظ

داشتم طبق روال با بطری آب میخوردم ، اشباع شدم گذاشتم رو میز یهو دستم خورد یه وری شد ریخت رو مانیتور ! سریع صافش کردم گذاشتم زمین ، مانیتور و از برق کشیدم و برعکسش کردم ، بلند شدم برم به مامانم بگم یه دستمال کاغذی بده پام خورد به بطریه بازم ریخت زمین !‌ دوباره گذاشتمش یه گوشه ، رفتم دستمال گرفتم اومدم مانیتور و پاک کردم . خواستم بشینم دوباره پام خورد بهش بازم ریخت :|

گرفتمش تو دستم ، یه نگاه بهش کردم ، برعکسش کردم قشنگ همش بریزه خیال خودم و خودشو راحت کنه ! کصافطِ عوضی :|

  • مجید

نظرات (۲۲)

  • بهار پاتریکیان D:
  • از ته دل بودن ِ "کصافط عوضی" کاملا ً احساس میشد :)
    پاسخ:
    از اونجای وجودم ابرازش کردم ... ممنونم که درک کردی :))))
    البته منظورم اعماقه ها !
    خخخخ!!!
    پاسخ:
    تُف تُف :)))
    این بطری رو قرض هم میدین؟ :)))
    پاسخ:
    به جهت تضمین امنیت مانیتور خوردمش که مشکلی پیش نیاد :)))
    همه ش ریخت؟؟؟؟ تموم شد؟!!! اخرش باید بهش میگفتی خوووووب شد؟!! رااااحت شدی؟!!!:|
    پاسخ:
    خب الان که چیییییی ؟ :)))))
    حالا مانیتور از کار نیفتاد؟ احیانا با همون سیستم تایپیدین ؟ 
    پاسخ:
    بله بله مانیتور خوبه خداروشکر . ولی اعصاب ما گند خورد بهش :)))
    الان مانیتورت سالمه؟؟ من آب ریخت رو تاچ گوشیم از کار افتاد دو ساعت جلو نور مستقیم آفتاب گذاشتم :| 
    یعنی اون بطری دس من بود با تمام قدرت میکوبیدم تو دیوار هااا:| 
    پاسخ:
    نه مانیتورم خوبه :)))
    چیزای الکتریکی اگه خاموش باشن هرچی روشون بریزی مشکلی پیش نمیاد براشون . مگر اینکه کلا یه قطعه ی حساس به آب داشته باشن .
    اون منتظر فرصت بود من میدونم ، اگه میکوبیدم تو دیوار برمیگشت میخورد تو صورتم :))))
  • ـــــ هادی ـــــ
  • واااااای چقدر از اون حرکت اخرت خندم گرفته ، خیلی خوب بود :)))))
    مرسی ، شادمون کردی مجید جان
    پاسخ:
    اصلا من اون حرکت آخر رو زدم که بیام اینجا بنویسمش که شما بخندین ؛ والا :))))
    نکته بهداشتی: با بطری آب نخورین :|
    پاسخ:
    اتفاقا به تهِ متن که رسیدم یه لحظه همین فکرو با خودم کردم :)))
    ولی به یه نتیجه‌ی مهم‌تر رسیدم که بعد از آب خوردن بلافاصله باید درشو بست که هر غلطی خواست بکنه نتونه :))))
    اون نکته فنی هستش! این که من گفتم بهداشتی بود :)))
    پاسخ:
    نکات بهداشتی رو معمولا رعایت نکنیم سالم تریم ، بزرگترین نمونه ش هم ورزشه ، درجریانی که ؟‌ :)))
    آخرین کامنت D: موافقم من نیز . 
    پاسخ:
    لایک به آخرین کامنت :))
  • یاسمین پرنده ی سفید
  • مهمترین بخش ماجرا اینه که اون لحظه روح من اونجا بود میدیدت:))))))))))))))))))))))
    خواستم یه چیزی بنویسم که دیدم خودت تو جواب کامنت نفس نقره ای متوجهش شدی.
    از اونجایی که این خصلت با بطری آب خوردنت به این جانب رفته فرزندم... همون روش محکم بستن در بطری رو همیشه پیش بگیر باشد که رستگار شوی:))))
    در ضمن خط آخر جوابت به ftm1993 خیلی خوب بود:)))))))))))))))))))))))) :دی
    پاسخ:
    کامنتای وبلاگ من هر کدوم به تنهایی میتونن به عنوان یک پست مجزا اعلام استقلال کنن :))))))
    بطریه بد پیله کرده بود که خراب کاری عظیمی راه بندازه , خوبه که مانیتور سالمه :)
    پاسخ:
    خداروشکر با آخرین تدبیر بنده رویاهاش نا تموم موند :]
    چه بطری حرص دربیاری :D
    پاسخ:
    اینی که میگین برای یه لحظه‌ش بود ...
    تقصیره بطری بدبخت چیه موظب دستو پات نیستی ؟
    پاسخ:
    سازمان حمایت از بطری های وحشی :))))))
  • مرتضی علیزاده
  • منم این وضعیت برام پیش اومده ولی کنترلم رو از دست ندادم
    بعد دفعه ی سوم به جای خالی کردن بطری سرش رو بستم خخخ
    پاسخ:
    من نمیتونم آقا نمی تونم ، تحمل ظلم و ندااااارم :)))))
    ینی اونقدی ک ب جواب کامنتات خندیدم ب پستت نخندیدم دیووونه :)))))))))))
    پاسخ:
    من رو کامنت هام هم برنامه ریزی خاصی دارم شماها نمیدونین :))))
    خخخخ چه پستای جالبی :))
    حالا متنبه شدین که در بطری رو ببندین یا مثل برادر من در این مورد مقاومت نشون میدین باز؟ :دی
    پاسخ:
    مقاومت مقاومت تا پیروزی (بر وزن جنگ جنگ) :)))
    دقیقا همون روزی که این پست رو میخوندم پام خورد به شیشه ی آبی که کنار مانیتور بود و لبه ی شیشه خورد به مانیتور یه بخشی رو نابود کرد ، ای خدا لعنتت کنه :////
    پاسخ:
    پشه نرفت تو دهنت ؟ آخه واسه اون پست هم نظر ندادی :)))))))
    :)))))))
    من بودم یه لگد به پای خودم میزدم
    پاسخ:
    گازش میگرفتم :))))))))
    وااااای :))) پس من نگم از هنرام :))))
    پاسخ:
    بالخره هنره و پر ارزش ، چه بهتر که گفته هم بشه :))
  • ... یکی از بنده هاش
  • حتی تصورش هم دلمو قلقلک میداد ...خیلی وقت بود اینجوری نخندیده بودم
    سپاس بیکران:)))))
    پاسخ:
    :]
    بطریم بطریای قدیم :|
    ولی خدایی کامنتای وبلاگ شما همیشه واسه من گاهی از خود پست هم جذاب تر بوده :))))
    پاسخ:
    اصلا بنده یه وقتایی پست میذارم که کامنت جواب بدم به همین صورت :)))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی