جُرمِ چشمها
جمعه, ۱ آذر ۱۳۹۸، ۰۲:۵۰ ق.ظ
دو سه گلدان که جان و دلم برایشان آب است، دیدگان نحیفم که با بغلگرفتنِ چشمهایت هزاران سال نیکوتین را محتاج میشوند. چهرهای در هم که هیچگاه به روی آوردنِ زیباییات را نتوانست. قلبی که با نبودنت آرامتر میتپد اما تنگتر میکند دنیایم را.
این تمام توانِ من برای زیباتر بهنظر رسیدن است، میتوانی بپذیری این آدم بیشکل را؟
+ نه
- بسیار خب، میروم تا که فراموش کنم یاد تو را (دروغ میگوید، مثل سگ ناتوان است)