یه جای دور تو قلب دریا، یه درخت رو صخره بین ابرا یه جایی که فقط خدا بلده، یه جایی که دوری از این شهرا از تمدن از تفکر، از قلبِ مُرده از تمسخر از وجود این تا اون، این چارچوبا و این قانون از گناه و از ایمان، از دو پهلو و از ایهام از تمام ساخته ی بشر، از زمانش تا دیوار ...