ساکن خیابان نوزدهم

همانی که باید باشم :)

ساکن خیابان نوزدهم

ساکن خیابان نوزدهم

قراره که این‌جا از سانسور دور باشم، به فکر جذب مخاطب‌های بیشتر و بزرگ‌تر شدن این فضا هم نباشم. کمی هم به بی‌پردگی نزدیکش کردم! روزمرگی‌های عموماً ناراحت‌کننده و بعضاً خوشحال‌کننده‌ای این‌جا می‌نویسم.

فکر می‌کنم برای هرکدام از ما حداقل یک بار این اتفاق رخ داده که سر و کارمان به یک سازمان دولتی/خصوصی/خصولتی افتاده باشد و بنا بر اتفاقاتی از انجام کار ما سر باز زده باشند. یا حتی زمان‌هایی که بعد از خرید یک کالا مصرفی متوجه منقضی بودن تاریخ مصرف آن می‌شویم. یا وقتی که متوجه می‌شویم داخل آبمیوه‌ای که به ما فروخته شده مقدار 60 درصد آب خالص به‌کار برده‌اند تا مثلا طالبی خالص. منطقاً انتخاب اکثر ما در این موارد رو در رو شدن با فروشنده و احتمالا جنگ و دعوا و خون و خون‌ریزی نخواهد بود و ترجیح‌مان این است که در صورت وجود احتمالی قانون از طرقی منطقی‌تر کار را پیش ببریم. مجریان قانون هم سازمان‌هایی هستند دولتی که ظاهرا قرار است به شکایات ما رسیدگی کنند. اما چه می‌شود که هر زمان نام یکی از این سازمان‌ها به گوش‌مان می‌خورد با این تفکر مواجه می‌شویم که باید کفش آهنی پا کنیم و به کورسو امید راه افتادن کارمان توسط این ارگان‌ها، به سمت آن‌ها رفته و با هر چنگ و دندانی که می‌شود کار خود را به سرانجام برسانیم؟ البته هیچ‌گاه منکر این نیستم که مسائلی از این دست وجود ندارند؛ اما دوست دارم اینجا به این دغدغه اشاره کنم و از تجربه‌ام برای سر و کار داشتن با برخی از این سازمان‌ها بنویسم.

اواخر ترم دانشگاهی گذشته و هنگام دریافت کارت ورود به جلسه متوجه شدم که در هیچ امتحانی شماره صندلی ندارم و نامم در لیست هیچ امتحانی نیست. امتحان ساعت 1 بعد از ظهر بود. ساعت 7:30 صبح برای پیگیری موضوع به دانشگاه آمدم و علارغم تصورم، سمت معاون آموزشی دانشگاه به شخص دیگری واگذار شده بود. بعد از صحبت و کلنجار طولانی با معاون آموزشی ظاهرا محترم، مثالی برای بنده زدند که عجیب بود: "ببین پسرم شما الان قانون‌شکنی کردی. مدارکت کامل نیست و نمی‌تونی امتحان بدی. در صورتی که قبلا اطلاع‌رسانی کرده بودیم که مدارکتان را کامل کنید...". حرفش را قطع کردم: "دقیقا کجا اطلاع‌رسانی کردید؟" با عصبانیت ادامه داد: "این همه کانال در گپ و سروش داریم. از طریق همه آن‌ها اطلاع‌رسانی کردیم. ببین کار شما مثل کسی است که یک قتل انجام داده و می‌گوید مرا ببخشید. ما باید این‌‌کار را انجام دهیم؟". با این سخنان گهربار بحث را ادامه ندادم و به مدیرگروه رشته موضوع را گفتم. جوابش این بود که از طریق سازمان فنی حرفه‌ای موضوع را پیگیری کن. ساعت: 11:30

وقتی در سازمان فنی حرفه‌ای موضوع را توضیح دادم جوابش این بود: "واقعا الان شما ساعت 1 امتحان داری و به شما می‌گویند برای نداشتن این مدرک در پرونده نمی‌توانی امتحان بدهی؟ آقای رفیعی از خودش فتوا صادر می‌کند!" و تلفن را برداشت و با لحنی جدی با ایشان صحبت کرد. گویا جوابش در پای تلفن این بوده که: "می‌ترسم اگر بگذارم امتحان بدهد پشتش باد بخورد و دیگر مدارک را کامل نکند."

ظاهرا موضوع حل شده بود و علارغم تصورم به من گفتند: "دیگر به هیچ چیز فکر نکن. با تمرکز امتحان بده و بعد از پایان همه امتحانات مدارک را کامل کن". به دانشگاه که برگشتم با لحن کاملا متفاوتی مواجه شدم: "پسرم من که بهت گفتم مشکلی نداری برای امتحان، اما سعی کن حتما بعد از امتحانات مدارک را کامل کنی که ما به مشکل بر نخوریم. الان هم با خیال راحت برو امتحان بده (!)". نتیجتا این موضوع با کمی صرف وقت و پیگیری حل شد. قطعا قبل از من هم دانشجویانی بودند که با این مشکل مواجه بودند و همه آن‌ها امتحان اول را از دست دادند. اما بعد از من هرکسی بود بدون مشکل امتحان داد.

 

+این سری پست‌ها ادامه دارد. دوست دارم اگر شما هم تجربه‌ای این‌چنین با دانشگاه، اداره دولتی یا مرکز خاصی داشته‌اید که بعد از پیگیری به نتیجه‌ای رسیدید یا حتی نرسیدید اینجا بنویسید. احتمالا در پست بعدی با این موضوع از تجربه‌ام با اداره پست می‌نویسم.

  • مجید

نظرات (۶)

  • شاهزاده شب
  • پارسال من به رییس دانشگاه تهران نامه نوشتم و گفتم مسئولای خوابگاه فلان انتظارات رو دارن و این اذیتارو میکنن و بدرفتاری
    رییس بلافاصله از مسئولا توضیح خواست و البته حواسش نبود که ایمیل منو بهشون فوروارد کرده بود اسم و فامیلم رو ایمیلم بود :/
    اونا منو صدا زدن و گفتن دخترم تو مشکلی داشتی بیا به خودمون بگو !
    و دقیقا  ترم بعد باهام لج کرد و خوابگاه نداد!! شنیدم میگفت اگه زرنگه بره باز به رییس بگه!
    من با کلی پیگیری و یک ماه بعد ترم و کلی استرس آخرش با پیدا کردن آشنا و یه تلفن زدن به مسئول تونستم خوابگاه بگیرم! 

    پاسخ:
    چقدر کار خوبی کردی. ولی خاک بر سر اون رئیس :)))
    اما کاش بازم پیگیری می‌کردی از رئیس. معمولا بعد از رئیس دانشگاه از سازمان‌های بالاتر مثل وزارت علوم و زیرمجموعه‌هاش میشه موضوع رو پیگیری کرد.
    یه جایی بود ما تو شرکت 11 بار ازش شکایت کردیم تا درست شد :))
  • کوالای پیر
  • خودم یادم نمیاد تا به حال برای گرفتن حقم پیگیری زیادی کرده باشم اما بارها شده وقتی که با پدرم خرید یا بیمارستان یا کلا هر اداره ای میرم بابام برای گرفتن حقش و گوشزد کردن اشتباهات اون اداره تا دفتر مدیریت میره. 
    مثال خیلی هست ولی مهم اینه که همه با اینکه پذیرفتن و عدرخواهی کردن و کارمون رو انجام دادن اما بیشترشون تغییری نکردن و فقط هرکسی اعتراض کنه کارشو درست انجام میدن! 
    یه نکته دیگه هم مردمی هستن که وقتی تو اعتراض میکنی به جای همراهی کردن میگن آقا بیخیال nتومنه یا چیزخاصی نیست یا همه جا همینه و گند میزنن به هرچی اعتراضه:/
    پاسخ:
    موضوع همینه. یا موضوع N تومن و اینها پیش میاد. یا بیشتر از اون، اینقدر مردم حس بی‌اعتمادی به دستگاه‌های اجرایی دارن که با خودشون میگن پیگیری هم بکنم تهش یهو برای خودم دردسر میشه. در صورتی که اصلا اداره بازرسی هر سازمانی نشسته که بهش زنگ بزنن بره پیگیری کنه!

    + احسنت به پدر. ولی قبول داری اگر امثال پدر شما چند برابر بشن مشکل میتونه حل بشه؟
  • سکوتـــــــــ پاییزی
  • کلا مملکتی داریم که هیچ کس به وظیفه خودش عمل نمیکنه و حتما باید زور بالاسرشون باشه و پای منافعشون وسط باشه که تازه یادشون بیاد برای چی دارن حقوق میگیرن !!!!
    پاسخ:
    همه جا همینه. اما چون توی جوامع پیشرفته مردم نسبت به حقوق خودشون آگاهن و وظیفه کسی که داره براشون بعنوان یک مسئول کاری انجام میده رو می‌دونن اتفاقات ناگوار کمتره. آگاهی چیز مهمیه که دنبالش نرفتیم.
  • یاسمین پرنده ی سفید
  • تنها چیزی که می دونم اینه که... ما مردم خوبی نیستیم بهمون میگن برو کلاه رو بیار... ما سر رو از سینه قطع می کنیم میبریم!
    و چند وقته به این نتیجه رسیدم وقتی خودمون به خودمون رحم نمی کنیم هر بلاییسرمون میاد حقمونه. چون ما مردم خوبی نیستیم!
    پاسخ:
    اینی که فرمودی مسئله جدائیه. من معتقدم اگر توی جامعه‌ای جرمی کمتره، بخاطر چارچوب قانونیه که توی اون منطقه محدودیت ایجاد کرده. وگرنه غربی و شرقی نداره، همه مثل همن.
  • کوالای پیر
  • آره خب قطعا همینطوره اگه چندبار یه مشکلی توسط چندنفر پیگیری و گزارش بشه دیگه تکرار نمیشه یا حداقل کمتر میشه
    شاید اگه اطلاع رسانی بیشتر بشه که مردم با حقوقشون بیشتر آگاه بشن و بفهمن که چطوری باید اعتراض کنن ومشکلی براشون پیش نمیاد این ترسه کمتر بشه یا اینکه اگه کسی از اعتراضش نتیجه ای گرفت مثل این پست شما بنویسه و تو صفحه اش بذاره مثلا بشه یه چالش :/

    البته لازم به ذکر است من که دارم روزه میخونم خودمم به حقوقم آشنا نیستم و برای همینه که زیاد پیگیری نمیکنم چون میترسم ضایع شم:دی
    پاسخ:
    همین دیگه. یکم بیشتر باید نسبت به این حقوق آگاه بشیم.
  • سکوتـــــــــ پاییزی
  • بله بله فرمایش جنابعالی کاملا صحیح است :)آگاهی خیلی مهمه 
    اتفاقا تو لیندکین یه جنبشی هست با عنوان آگاهی و خود آگاهی جهانی 
    بسیار هم جذابه و اینکه تاکید بر این داره که بدون داشتن آگاهی کافی دست بکاری نزنیم و انتقاد نکنیم و باور نکنیم و ... 
    پاسخ:
    اوهوم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی